پرنده ای به پرواز در آمد پرنده ای به پرواز در آمد نگاهم همراه با او پر کشید تا دور دستها تا افق تا بدانجا که از نظر ناپدید گشت نگاهم همراه با او پر کشید بغضی سنگین چتری در گلویم گشود پرده ی اشک چشمانم را تار نمود و طعم شورش لحظه ی پر گشودنش را برایم تداعی نمود وباز هم غرق در حسرتم و ای کاش ها لحظه ای رهایم نمی سازند کاش هرگز آن غروب زمستانی غم انگیز فرا نمی رسید
برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:
شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:
بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .